دعای من
پيش از اينها فكر مي كردم خدا خانه اي دارد ميان ابرها حكم ميراند به سختي روبه ما سخت ميگيرد به ما بعد از دعا دير فهميدم خدا در قلب ما خانه اي دارد به شكل ابر ها اشك ميريزد ز دلتنگي ما مي نوازد ديده گريان ما لنای من الان تو خواب نازی ...وقتی به صورت مثل ماهت نگاه میکنم قبلم تکه تکه میشه برا ت.......بعضی وقتها میگم چی شد که خدا منو لایق این همه لطف خودش کرد وفرشته ای به این زیبایی رو نصیبم کرد ...............یعنی کی .....کدوم شب .........پای کدوم سجاده ام ..........دلم شکست وخدا منو مشمول رحمت خاص خودش کرد ؟ تو اینقدر پاک و معصومی که من خودمو لایقت نمی دونم ......... داشتم خاطرات کسایی رو که بچه اشونو از دست دادن می خوندم یاد سال 88...
نویسنده :
مامان نغمه
1:14